قيددیکشنری عربی به فارسیزنجير , بازداشت , جلوگيري , لبه پياده رو , محدود کردن , داراي ديواره يا حايل کردن , تحت کنترل دراوردن , فرونشاندن , بدهي , حساب بدهي , در ستون بدهي گذاشتن , پاي
صِّدِّيقِينَفرهنگ واژگان قرآنبسيار راستگويان-آنکساني که ميان گفتار و عملش هيچ تناقضي نيست وبر گفته خود ايستادگي مي کند (صدّيق به کسي گويند که در صدق مبالغه کند يعني آنچه را که انجام ميدهد م