قواءلغتنامه دهخداقواء. [ ق َ/ ق ِ ] (ع ص ، اِ) زمین خشک و بی گیاه . (از اقرب الموارد). دشت و زمین خالی وبی آب وگیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زمین خشک میان دو قطعه زمی
لِقَاءِفرهنگ واژگان قرآنديدار(لقاء به معناي روبرو شدن و برخوردن دو چيز با يکديگر است ، و گاهي هم با اين کلمه تعبير ميشود از برخورد يکي با ديگري و گفته ميشود فلاني را ملاقات کرد و يا مل
لِقَاءَنَافرهنگ واژگان قرآندیدار ما(لقاء به معناي روبرو شدن و برخوردن دو چيز با يکديگر است ، و گاهي هم با اين کلمه تعبير ميشود از برخورد يکي با ديگري و گفته ميشود فلاني را ملاقات کرد و يا