ضروعلغتنامه دهخداضروع . [ ض ُ ] (ع اِ) انگور سفید بزرگ دانه را نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (منتهی الارب ).
ضروعلغتنامه دهخداضروع . [ ض ُ ] (ع مص ) نزدیک شدن حیوان درنده بچیزی . (منتخب اللغات ). قریب گردیدن . (منتهی الارب ). || فرورفتن آفتاب یا نزدیک شدن بغروب . (منتخب اللغات ). غروب
ضرجعلغتنامه دهخداضرجع. [ ض َ ج َ ] (ع اِ) پلنگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). نمر. (فهرست مخزن الادویه ). ج ، ضراجع.
ضروع الکلبةلغتنامه دهخداضروع الکلبة. [ ض ُ عُل ْ ک َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ضروع الکلب . زقوم . اسم یمنی است و نام درختی است که در کوهستان مکه بود و آن زقوم است و درخت او بشکل صبر بود اما
ضروع الکلبلغتنامه دهخداضروع الکلب . [ ض ُ عُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) درخت زقوم را نامند و بعضی گفته اند اسم ثمر آن است . (فهرست مخزن الادویه ). بار درخت زقوم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
عنصر ضروریessential elementواژههای مصوب فرهنگستانهریک از عنصرهای لازم برای زنده ماندن و رشد جانداران