ضمخةلغتنامه دهخداضمخة. [ ض ِ خ َ ] (ع ص ) زن یا ماده شتر فربه . || هر تر که از وی چیزی چکد. (منتهی الارب ).
ضمخلغتنامه دهخداضمخ . [ ض َ ] (ع مص ) نیک آلودن بدن را به بوی خوش . (منتهی الارب ). آلودن تن به بوی خوش چنانکه میچکیده باشد. (منتخب اللغات ).