نقطۀ کوانتومیquantum dot, QDواژههای مصوب فرهنگستانساختار نانوبلوری که نور سفید را جذب میکند و سپس آن را در چند نانوثانیه به یک رنگ خاص بازمیتاباند
ضجیجلغتنامه دهخداضجیج . [ ض َ ] (ع مص ) نالیدن و فریاد کردن از بیم ، یا عام است . فاذا فزعوا من شی ٔ و غُلِبوا قیل ضجوا ضجیجاً. (منتهی الارب ). بانگ کردن . (تاج المصادر). ضج ّ.
ضویلغتنامه دهخداضوی . [ ض َ وا ] (ع اِمص ) باریکی استخوان و خردی جسم در خلقت . لاغری . (منتهی الارب ).
ضویلغتنامه دهخداضوی . [ ض ُ وی ی ] (ع مص ) لاغر گردیدن . (منتهی الارب ). نزار شدن . (زوزنی ). || فراهم آمدن . || جای گرفتن . (منتهی الارب ). مأوی گرفتن . (زوزنی ). پناه بردن ب
ضویکةلغتنامه دهخداضویکة. [ ض َ ک َ ] (ع اِ) گروه از هر چیزی . ضواکة. گویند: رأیت ضواکة و ضویکة؛ ای جماعة. (منتهی الارب ).
حروف ضوی مشفرلغتنامه دهخداحروف ضوی مشفر. [ ح ُ ف ِ ض َ م ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ترکیبی است ساختگی از حرفهای ض ، و، ی ، م ، ش ، ف ، ر که در حرفهای نزدیک به خود ادغام نمیگردد، و
عوض خلجیلغتنامه دهخداعوض خلجی . [ ع ِ وَ ض ِ خ َ ل َ ] (اِخ ) ملقب به حسام الدین و مشهور به غیاث الدین غوری .از ملوک خلج بنگاله . رجوع به حسام الدین (عوض ...) و غیاث الدین غوری و حب