بُردار کیوQ vectorواژههای مصوب فرهنگستانبُرداری افقی که واگرایی آن در نظریۀ شبهزمینگَرد و نیمهزمینگَرد در سمت راست معادلۀ امگا ظاهر میشود
ضجورلغتنامه دهخداضجور. [ ض َ ] (ع ص ) ناقةٌ ضَجور؛ ناقه ای که در وقت دوشیدن یا بار کردن بانگ و بیقراری نماید. (منتهی الارب ). شتر ماده ٔ بانگ کننده وقت دوشیدن . (منتخب اللغات ).
ضُّرَّفرهنگ واژگان قرآنضرر-آسيب - بلا (ضُرّ به معناي مخصوصاً بلاهايي است که مستقيما به جان آدمي ميرسد ، مانند مرض ، و لاغري ، و امثال آن . )
ضجرلغتنامه دهخداضجر. [ ض َ ج َ ] (ع اِمص ) تفتگی و بیقراری از اندوه و جز آن . (منتهی الارب ). قلق و اضطراب از اندوه . (بحر الجواهر). بی آرامی از غم . (منتخب اللغات ).تنگدلی . س
ضجرلغتنامه دهخداضجر. [ ض َ ج ِ ] (ع ص ) بیقرار. ملول . تفته . (منتهی الارب ). خشمگین . ضجور. (مهذب الاسماء). طپان . جَمَل ٌ ضجر؛ شتر طپان بابانگ . (منتهی الارب ). دلتنگ . (منتخ
قهوهچیگویش خلخالاَسکِستانی: qavači دِروی: favači شالی: qavači کَجَلی: qa:vači کَرنَقی: qafači کَرینی: qafači کُلوری: qavači گیلَوانی: qvači لِردی: qavači