حصائدلغتنامه دهخداحصائد. [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حصیده . دروده ها. درویده ها. || حصائد السنة؛ کلامهای مکروه که موجب رسوائی شود. گفتارهای بیهوده . گفته ها که بدان زیان ببرند. (مهذب
حصالغتنامه دهخداحصا. [ ح َ ] (ع اِ) حصاء.سنگ ریزه ها. و آن جمع حصاة است . رجوع به حصاء شود. ودر تداول فارسی زبانان همزه ٔ آخرش افتد : وینکه بجوی اندر از عکس گل سرخ عقیق است تو
حصالغتنامه دهخداحصا. [ ح َص صا ] (اِخ ) نام چند کوه از آن بنی ابی بکربن کلاب . وبعضی گفته اند: نام بزرگترین آب قبیله ٔ مزبور است .