ارزش فعلیpresent value, PV, discounted cash valueواژههای مصوب فرهنگستانارزش تنزیلشدة فعلی معادل نقدی یک دارایی در آینده متـ . ارزش تنزیلشدة فعلی present discounted value, PDV
حرجوجلغتنامه دهخداحرجوج . [ ح ُ ] (ع ص ، اِ) ناقه ٔ فربه و دراز بر روی زمین . || ناقه ٔ سخت . || ناقه ٔ لاغر باریک . (منتهی الارب ). حُرْج . حُرْجُج . اشتر باریک میان . (مهذب الا
جحرلغتنامه دهخداجحر. [ ج َ ] (ع مص ) در سوراخ درآوردن سوسمار را. || داخل شدن سوسمار در سوراخ . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بلند گردیدن آفتاب . || بی باران گردیدن ربیع.
جحرلغتنامه دهخداجحر. [ ج ُ ] (ع اِ) سوراخ دده و خزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جُحران . سوراخ مار و جز آن . (مهذب الاسماء). سوراخ . (دهار). هر سوراخی که خزندگان و سباع
پوسیدگی ساقه 1stalk rotواژههای مصوب فرهنگستانبیماری ناشی از اِروینیا کریزانتهمیـ زهای (Erwinia chrysanthemi pv. Zeae) در گیاهانی مانند ذرت