حففلغتنامه دهخداحفف . [ ح َ ف َ ] (ع اِ) جانب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || نشان . پی . اثر. حف . حفاف . ایز. || سختی عیش . کمی مال . || ناحیت . || قصیر مقتدر از مردان . کوتا
حفوفلغتنامه دهخداحفوف . [ ح ُ ] (ع اِ) سختی عیش . عیش به سختی . کمی مال . || خشکی . || چشم زخم رسیدگی .
حفوفلغتنامه دهخداحفوف . [ ح ُ ] (ع مص ) از کار شدن موی سر از ناانداختن روغن مدتی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). از کار بشدن موی از بی روغنی . (تاج المصادر بیهقی ). خشک بودن سر