protectدیکشنری انگلیسی به فارسیمحافظت، حفاظت کردن، حمایت کردن، حفظ کردن، مصون کردن، حراست کردن، حمایت کردن از، محفوظ کردن، نیکداشت کردن، نگه داری کردن
protestsدیکشنری انگلیسی به فارسیتظاهرات، اعتراض، پروتست، شکایت، واخواست رسمی، اعتراض کردن، واخواست کردن