حضونلغتنامه دهخداحضون . [ ح َ ] (ع ص ) گوسپندی که یکی از دو سر پستان وی یا یکی از دو پستان وی درازتر باشد از دیگری و همچنین در شتران و زنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن گوسپن
نسبت حضور تَپpulse duty factor, pulse duty cycle, duty cycle, reciprocal duty ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت پهنای تَپ/ پالس به بازۀ تکرار تَپ/ پالس متـ . نسبت حضور پالس
حوض نعمانلغتنامه دهخداحوض نعمان . [ ح َ ض ِ ن ُ ] (اِخ ) حوض و تالابی بوده پر از آب شور و تلخ . گویند که در زمان ظهور سرور کاینات (ص ) آن آب شیرین شد و نیز گویندنام آن برکه ٔ نیان بو
بچهها کنار حوض نشسته بودند و داشتند آب به سر و روی هم میپاشیدند.گویش اصفهانی تکیه ای: vačahâ kenâr hawz-de hâčašdabânde-vo ov-ešun de saroru yâ arit. طاری: vaččahâ lev-e hawz axxâyand-o ow-šun sarodüm-e yâ arit. طامه ای: vaččun kenâr-e h