حدیلاءلغتنامه دهخداحدیلاء. [ ح ُ دَ ] (اِخ ) نام موضعی است . برخی حُذَیلاء به ذال معجمه آورده اند. (معجم البلدان ).
حدلاءلغتنامه دهخداحدلاء. [ ح َ ] (ع ص ) تأنیث احدل ، در تمام معانی . || کمانی که یکی از سرهای برگشته ٔ آن راست شده باشد. || رکیة حدلاء؛ مخالفة عن قصدها. (منتهی الارب ). چاه نارا
حدیباءلغتنامه دهخداحدیباء. [ ح ُ دَ ] (اِخ ) آبی است بنوجذیمةبن مالک بن نصربن قُعین بن حارث ... را بالای غدیر صلب که کوهی است . (معجم البلدان ).
کحیلاءلغتنامه دهخداکحیلاء. [ ک َ ] (ع اِ) لسان الثور. (آنندراج ) (منتهی الارب ). کُحَیلاء. رجوع به کحیلا شود.