پاژنparkour, PK, free runningواژههای مصوب فرهنگستانورزشی پرجنبوجوش که در آن شرکتکنندگان برای عبور از موانع شهری از فنون هنرهای رزمی و کوهنوردی و چمورزی استفاده میکنند
حنونلغتنامه دهخداحنون . [ ح َ ] (ع اِ) باد که از وی آواز آید مانند حنین شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). باد بانگ کن . (مهذب الاسماء). باد سخت آوازکننده . || ک
حنونلغتنامه دهخداحنون . [ ح َن ْ نو ] (ع اِ) گل حنا یا شکوفه از هر درخت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
حنونلغتنامه دهخداحنون . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حنین .جمادی الاولی و الاخره . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ج ِ حِنین . (ناظم الاطباء). رجوع به حنین شود.
حنآنلغتنامه دهخداحنآن . [ ح ُ آ ] (ع اِ) ج ِ حِنّا. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به حناء شود.