حبتةلغتنامه دهخداحبتة. [ ح َ ت َ ] (اِخ ) بنت مالک . صحابیه است . و قاضی ابویوسف شاگرد ابوحنیفه ٔ نعمان از اولاد او است .
حبتکلغتنامه دهخداحبتک . [ ح َ ت َ ] (ع ص ) کم جثه ٔ غیرتناور.(منتهی الارب ). کم جثه ٔ ناتناور. حباتک . (آنندراج ).
حبتونلغتنامه دهخداحبتون . [ ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی به موصل . کوهی است بنواحی موصل . ازهری آن را یاد کرده ، و آن لفظی غیر عربی است و ریشه ٔ عربی ندارد. (معجم البلدان ). در اوراق صو