دراختیارگیری تدریجیprogressive acquisition, PAواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای در اختیار گرفتن سامانههای پیچیده و بزرگ که در طول چرخۀ حیاتشان درمعرض تغییرند
حشوارشلغتنامه دهخداحشوارش . [ ] (اِخ ) ابن الندیم در الفهرست این نام را به یکی از کتب تورات داده و آن را مرادف مجله آورده است . ملا احمد نراقی کتاب «استرومردخای » تورات را «مکلت »
جحشلغتنامه دهخداجحش . [ ج َ ] (اِخ ) پدر زینب زوجه ٔ رسول (ص ) است . مؤلف الاصابة آرد: جحش بن رئاب اسدی پدر ابی احمد است . ابن حبان گوید:او را با پیغمبر صحبتی است و جعابی او و
جحشلغتنامه دهخداجحش . [ ج َ ] (اِخ ) دهی است به خابور. (منتهی الارب ). در معجم البلدان جحشیة ضبط شده است . در تاج العروس نیز جحشیة صحیح دانسته شده . رجوع به جحشیة شود.
حشولغتنامه دهخداحشو. [ ح َش ْوْ ] (ع مص ) زدن بر حشا. زخم بر شکم زدن . (زوزنی ). || آکندن . آکندن بالش و جز آن به آکنه . پر کردن . انباشتن . مملو کردن . || خرمای بد بار آوردن .
پهواژهنامه آزادپَه (Pa) با های غیر ملفوظ. شکل مخفّف شدۀ کلمۀ «پس». مثال (1):په نمیای ؟ یعنی:پس نمی خواهی بیایی ؟ مثال (2): په می خوای چیکار کنی؟ یعنی:پس (بالاخره) می خواهی چه