دراختیارگیری تدریجیprogressive acquisition, PAواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای در اختیار گرفتن سامانههای پیچیده و بزرگ که در طول چرخۀ حیاتشان درمعرض تغییرند
حشوآکندلغتنامه دهخداحشوآکند. [ ح َش ْوْ ک َ ] (اِ مرکب ) جغبوت . آکنه . || بالش و جامه و مانند آن که پنبه یا پشم و جز آن در میان دارد. حشوآگین .
پهواژهنامه آزادپَه (Pa) با های غیر ملفوظ. شکل مخفّف شدۀ کلمۀ «پس». مثال (1):په نمیای ؟ یعنی:پس نمی خواهی بیایی ؟ مثال (2): په می خوای چیکار کنی؟ یعنی:پس (بالاخره) می خواهی چه