حججلغتنامه دهخداحجج . [ ح ُ ج َ ] (ع اِ) ج ِ حجت ، حجتها؛ حجج الاسلام . || اسناد و حکم نامه ها : دیگر احتیاط در اموری که تعلق به نوشتن حجج و وثائق و انواع کتب و اصناف حکم نامه
حججلغتنامه دهخداحجج . [ ح ُ ج ُ ] (ع اِ) راه های کنده شده . (منتهی الارب ). || جراحات که غور آن بمیل دریافته باشند. (منتهی الارب ).
جحلغتنامه دهخداجح . [ ج َح ح ] (ع مص ) گستردن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کشیدن چیزی . (منتهی الارب ). || خوردن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم
جحلغتنامه دهخداجح . [ ج ُح ح ] (ع اِ) خربزه ٔ ترنجیده . || حنظل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
جحولغتنامه دهخداجحو. [ ج َح ْوْ ] (ع مص ) رفتن و گام زدن . || مقیم شدن . (از منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ذیل اقرب الموارد). || از بیخ برکندن چیزی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج