وتوحةلغتنامه دهخداوتوحة. [ وُ ح َ ] (ع مص ) وتاحة. (ناظم الاطباء). کم گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد). رجوع به وتاحة شود.
اِحْتَضَنَتْ العاصِمَة المؤتَمرَ الخامِسَ لِوُزَراءِ الخارجيةدیکشنری عربی به فارسیپايتخت شاهد برگزاري (پذيرايي) کنفرانس پنجم وزراي خارجه بود , پايتخت ميزبان … بود
اِحْتَفَظَ بِوجودِه في المنطقةدیکشنری عربی به فارسیحضور خود را در منطقه حفظ کرد , در منطقه خود باقي ماند