تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
انتقال ناآگاهانهoblivious transfer, OT 1واژههای مصوب فرهنگستانقراردادی بین فرستنده و گیرنده که براساس آن فرستنده اقدام به ارسال برخی از اطلاعات برای گیرنده میکند بدون آنکه بداند گیرنده اطلاعاتی دریافت کرده است
بارگُنج روبازopen-top container, open top, OT 2واژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی که سقف ندارد و برای پوشاندن آن از برزنت یا چادر استفاده میکنند
خفوقلغتنامه دهخداخفوق . [ خ َ ] (ع ص ) تیزدهنده . (منتهی الارب )(از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : ناقة خفوق .
خفوقلغتنامه دهخداخفوق . [ خ ُ ] (ع اِ) باریکی میان اسب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
خفوقلغتنامه دهخداخفوق . [ خ ُ ] (ع مص ) غایب شدن ستاره . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). فروشدن ستاره . || سر جنبانیدن از خواب . (منتهی الارب
خفيقدیکشنری عربی به فارسیخردکردن , داغان کردن , پي درپي زدن , خراب کردن , خمير(دراشپزي) , خميدگي , خميدگي پيداکردن , باخميرپوشاندن , خميردرست کردن
أخْفَقَدیکشنری عربی به فارسیکست خورد , توفيق نيافت , نافرجام ماند , ناکام شد , موفق نشد , ناتمام ماند , نيمه کاره ماند , بي نتيجه ماند , به ثمر ننشست , نقش برآب شد