شناور ایستگاه دریاییocean station vessel, OSVواژههای مصوب فرهنگستانشناوری ویژۀ گشتزنی در محدودۀ ایستگاه دریایی که برای اندازهگیریهای جامع هواشناسی از سطح و جوّ فوقانی تجهیز شده است
خسرولغتنامه دهخداخسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) [ خواجه ... ] قاضی ملک سمرقند بوده و مدرس مدرسه ٔ میرزا الغ بیک و با وجود فضل و کمال در غایت زهد و تقوی بوده و بسی طبع زیبا داشته
خسرولغتنامه دهخداخسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اردوان نام یکی از پادشاهان اشکانی است که نام دیگر او خسروبن اشغ است . رجوع به خسروبن اشغ شود.
خسرولغتنامه دهخداخسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اشغ. نام یکی از پادشاهان اشکانی است که دوازده سال بعد از اردوان بن اشغ سلطنت کرد. «تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2577 از تاریخ گزید
خسرولغتنامه دهخداخسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن بلاش بن نرسی . نام یکی از پادشاهان اشکانی است که چهل سال سلطنت کرد. (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2581 از تاریخ ناسخ التواریخ ).
خسرولغتنامه دهخداخسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن حمزه مؤدب . وی از مردم آرم [ عارِ ] طبرستان بود. (یادداشت بخط مؤلف ).