خدمات هدایت ارتباط بیورودcommunication forwarding on not logged-in, call forwarding on not logged-inواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در صورت عدم حضور کاربر در شبکه، محتوای ارتباط (incoming communication) را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند اختـ . خدمات هدایت بیورود CFNL, not
خدمات هدایت ارتباط مشترک خارجازدسترسcommunication forwarding on subscriber not reachableواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در صورت بیرون بودن کاربر از محدودۀ پوشش شبکه، محتوا و ارتباط (incomming communication) را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند اختـ . خدمات هدایت خ
onدیکشنری انگلیسی به فارسیبر، در مسیر، به پیش، همواره، روشن، برقرار، باعتبار، به، بر روی، روی، در روی، برای، در باره، در بر، بالای، بنا بر، سر، راجع به، بطرف، بعلت، بخرج، وصل
خدودلغتنامه دهخداخدود. [ خ ُ ] (اِخ ) نام کورتی است به طائف . نصر می گوید: خدود، گوشه ای است از سرزمین نزدیک طائف . (از معجم البلدان ).
خدودلغتنامه دهخداخدود. [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِ خَدّ. (ترجمان القرآن جرجانی ) (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).رخساره ها : از مطلع فلق تا مقطع شفق بح
خدوآلودلغتنامه دهخداخدوآلود.[ خ ُ / خ َ ] (ن مف مرکب ) آلوده به خدو. آلوده به آب دهان . تفی . آخ تفی . (یادداشت بخط مؤلف ) : برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او.عسجدی .
امیدوارم بتوانم (تیغم ببرد / ازم برآید) برایش (یک) کاری بکنم.گویش اصفهانی تکیه ای: omidvâr-un bimârhe barâš ye kâri bekerun. طاری: omidvâr-un tiqem bevuna go kâri derâš bekrun. طامه ای: omidvâr-on bemâriye ni kâre barey bokeron. طرقی:
ناودانواژهنامه آزادواژه ناودان به از دو بخش ناو + دان ساخته شده اما "دان" به معنی پسوند ظرف نیست. با پوزش در فرهنگ شما نادرست نوشته شده. دان ریشه اوستایی دارد و به معنی آب میباشد
جنجالدیکشنری فارسی به انگلیسیbattle royal pl battles royal, brouhaha, carry-on, commotion, cram, furor, fuss, hullabaloo, hurly-burly, jangle, kerfuffle, noise, noisiness, pandemonium, rack