onدیکشنری انگلیسی به فارسیبر، در مسیر، به پیش، همواره، روشن، برقرار، باعتبار، به، بر روی، روی، در روی، برای، در باره، در بر، بالای، بنا بر، سر، راجع به، بطرف، بعلت، بخرج، وصل
خدوجلغتنامه دهخداخدوج . [ خ َ ] (ع ص ) ناقه ای که پیش از مدت وضع حمل زاید.(از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط).