غلتک طناب پایهدارroller fairlead, roller chock, old man, dead man 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی غلتک طناب که بر روی پایه نصب میشود
oldدیکشنری انگلیسی به فارسیقدیمی، پیر، کهنه، مسن، عتیق، گذشته، سابق، سالخورده، فرسوده، دیرینه، باستانی، کهن سال، کهنه کار، سالار، پارینه، زر، سابقی، پیرانه
خمیلغتنامه دهخداخمی . [ خ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش برداسکن شهرستان کاشمر و دارای 660 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه و باغ انجیر و انار و شغل ا
سروردیکشنری فارسی به انگلیسیboss, captain, cheer, cheerfulness, cheeriness, chief, elder, old man, gaiety, gladness, happiness, head, headman, joy, leader, lightness, lord, master, patron,