خلیل عروضیلغتنامه دهخداخلیل عروضی . [ خ َ لی ل ِ ع َ ] (اِخ ) لقب خلیل بن احمد نحوی . رجوع به خلیل بن احمد نحوی شود.
خلیلفرهنگ نامها(تلفظ: xalil) (عربی) دوست ، دوست یکدل ؛ (در اعلام) لقب حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم . (سورهی نساء آیهی 125) .
خلیللغتنامه دهخداخلیل . [ خ َ ] (اِخ ) لقب حضرت ابراهیم پیغمبر است و او را خلیل الرحمن و خلیل اﷲ نیز می گویند : در امان ایزدی از غرق و حرق روزگارهمچو در آتش خلیل و همچو در دریاح
خلیللغتنامه دهخداخلیل . [ خ َ ] (اِخ ) نام شهری است که آن را تا بیت المقدس یک روز راه است وقبر حضرت خلیل الرحمن و اسحاق و یعقوب و یوسف در این شهر و در مناره ٔ زمینی قرار دارد. ن
خلیللغتنامه دهخداخلیل . [ خ َ ] (ع اِ) دوست . رفیق . یار. (از منتهی الارب ). ج ، اخلاء، خلان : لیک اﷲ اﷲ ای قوم خلیل تا نباشد خوردتان فرزند پیل . مولوی .حریف عهد مودت شکست و من