تایر اصلoriginal equipment tyre,OE tyre, original equipment, OE 2واژههای مصوب فرهنگستانتایری که به سفارش خودروساز ساخته شده است و باتوجهبه مشخصههای خودرو بهترین عملکرد را دارد
اثر انسدادocclusion effect, OE 1واژههای مصوب فرهنگستانافزایش رسانش استخوانی در بسامدهای پایین براثر مسدود شدن مجرای گوش
خثةلغتنامه دهخداخثة. [ خ َ / خ ُث ْ ث َ ] (ع اِ) مشتی چوب ریزه که آتش در آن کرده افروزند. (از آنندراج ) (از معجم الوسیط) (از متن اللغة).
خثةلغتنامه دهخداخثة. [ خ ُث ْ ث َ ] (ع اِ) پشکل نرم و گل که با پشکل یا سرگین سرشته در پستان بند ناقه مالند تا آسیبی از پستان بند نرسد. (از آنندراج ) (از متن اللغة). || ریسمانی
خثلغتنامه دهخداخث .[ خ ُث ث ] (ع اِ) خس و خاشاک خشک گذاشته ٔ سیل . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) . || خاشه ٔ سیاه که بر سر آب رود. (مهذب الاسماء). || جامه غوک خشک دیرینه . (آنندرا
خثولغتنامه دهخداخثو. [ خ َث ْوْ ] (ع اِ) اسفل شکم که فروهشته باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
خثواءلغتنامه دهخداخثواء. [ خ َ ] (ع ص ) زنی که اسفل شکم وی فروهشته باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة). بنابر قیاس باید مذکر آن «اخثی » باشد ولی صورت مذکر آن دیده