باد صدوبیستروزهbad-i-sad-o-bistroz, wind of 120 daysواژههای مصوب فرهنگستانبادی قوی با منشأ موسمی (monsoon) که در منطقۀ سیستان از سمتهای شمالغرب تا شمال ـ شمالغرب میوزد متـ . باد سیستان seistan
خوصلغتنامه دهخداخوص . (ع اِ) برگ خرما. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). برگ خرما بافته شده یا غیربافته . (یادداشت مؤلف ). || برگ درخت مقل و
خوصلغتنامه دهخداخوص . [ خ َ وَ ] (ع مص ) فرورفتن چشم به مغاک . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خَصَاصَةٌفرهنگ واژگان قرآنفقر و حاجت (جمله "لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ "يعني هرچند خودشان به آن احتياج داشته باشند.)
اوتانافرهنگ نامها(تلفظ: o(w)) دارای اندام زیبا ؛ (در اعلام) نام یکی از دوستان و یاران داریوش اول در سرنگونی گئومات مغ.
اورامنفرهنگ نامها(تلفظ: o(w)rāman) (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) لحنی که معمولاً دو بیتیها را با آن میخواندهاند ؛ نوعی از خوانندگی و گویندگی پارسیان.
اورندفرهنگ نامها(تلفظ: o(w)rand) تخت پادشاهی ، تخت ، اورنگ ؛ (به مجاز) شأن ، شکوه ، شوکت ؛ (در اعلام) نام یکی از پسران کی پیشین پسر کیقباد و پدر لهراسب .