خورانۀ فراخباند روی خط برقbroadband over power line Injectorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که نشانکهای فراروخ موجود در خطوط برق ولتاژمتوسط را به قالب مورد استفاده در خطوط اینترنت و بالعکس تبدیل میکند اختـ . خورانۀ فراروخ BPL injector
خورانلغتنامه دهخداخوران . [ خوَ / خ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان پایین بخش طالقان شهرستان طهران واقع در 28هزارگزی باختر شهرک سر راه عمومی مالرو قزوین به طالقان . این دهکده در کو
خورانلغتنامه دهخداخوران . [ خ َ ] (ع اِ) روده ٔ ستور که حلقه ای صلب محیط آن است . || سر روده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (اقرب الموارد). || روده ای که در آ
خورانلغتنامه دهخداخوران . [ خوَ / خ ُ ] (اِخ ) یکی از مبارزان کیخسرو پور سیاوش . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
خورانلغتنامه دهخداخوران . [ خوَ / خ ُ ] (نف ) اکول . بسیارخوار. شکم پرست . (ناظم الاطباء). خورنده . (یادداشت بخط مؤلف ). || (پسوند) مزید مؤخر اسماء امکنه ، چون : «چاشت خوران »،