خودسازیلغتنامه دهخداخودسازی . [ خوَدْ/ خُدْ ] (حامص مرکب ) بتهذیب اخلاق خود کوشیدن و ظاهر خود آراستن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : ز خودسازی توانی زد اثر نقش سرافرازی کند شاهی اگر
خودسازلغتنامه دهخداخودساز. [ خوَدْ / خُدْ ] (ص مرکب ) آنکه به تهذیب نفس خود کوشد. (یادداشت مؤلف ). ج ، خودسازان : هلاک سیل فنایند خانه پردازان به آب و گل نکنند التفات خودسازان .ص
خودسازماندهیself-organizationواژههای مصوب فرهنگستان[آیندهپژوهی] شکلگیری خودبهخودی ساختار و الگوی رفتاری یک سامانه بیآنکه عامل بیرونی در آن دخالت مستقیم داشته باشد [شیمی، مهندسی بسپار]سازماندهی خودبهخودی که