خونجلغتنامه دهخداخونج . [ ن َ ] (اِخ ) شهرکی است از اعمال آذربایجان بین مراغه و زنجان بر راه ری و آخر ولایت آذربایجان از جانب ری ، این شهر را کاغذکنان نیز گویند. (از یاقوت ).
خؤونلغتنامه دهخداخؤون . [ خ َ ئو ] (ع ص ) دغل . ناراست . خائن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خونلغتنامه دهخداخون . (اِخ ) قریه ای است چهار فرسنگ بیشتر میانه ٔ شمال و جنوب بشگان . (فارسنامه ٔ ناصری ). این نقطه در فرهنگ جغرافیایی ایران چنین آمده است : دهی است از دهستان ب