خواهرزنگویش اصفهانی تکیه ای: xâ:rǰen طاری: xoxǰenǰi طامه ای: xâhârǰan طرقی: xohǰenǰi کشه ای: xoxǰen نطنزی: xâhârǰen
خواهرزنلغتنامه دهخداخواهرزن . [ خوا / خا هََ زَ ] (اِ مرکب ) خواهر زوجه . اخت الزوجه . زنی که خواهر زوجه ٔ شخص است . (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال :آن کس دعا می کند که زنش نمیرد که
خواهرزنگویش خلخالاَسکِستانی: žen xâlə دِروی: zen xâv شالی: zan xâv کَجَلی: ira کَرنَقی: zan xâv کَرینی: zan xow کُلوری: zan xâv گیلَوانی: žen hâv لِردی: zan xâw
خواهرزنهمسریsororate marriage, sororateواژههای مصوب فرهنگستانازدواج یک مرد با خواهر همسر فوتشدهاش بنا بر عرف و سنت جامعه