اتاق پُرِ نامرتبoccupied/dirty, ODواژههای مصوب فرهنگستاناتاق پُری که خدمات خانهداری از شب قبل در آن انجام نشده است متـ . پُرِ نامرتب
خویةلغتنامه دهخداخویة. [ خ َ وی ْ ی َ ] (ع اِ) طعام زچه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). کاشی ، کاچی که خوراکی است برای زن در وقت حمل پزند.
پدیدة پذیرندگی خودواداشتهforced compliance effect, induced compliance effectواژههای مصوب فرهنگستانتمایل فرد به تغییر نگرش برای انطباق دادن آن با رفتار خود
سامانة مدیریت یکپارچة دینامیکی خودروvehicle dynamics integrated managementواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای الکترونیکی که بر عملکرد سامانههایی مانند واپایشگر الکترونیکی پایداری و واپایشگر کشش بهصورت یکپارچه نظارت دارد اختـ . سامید VDIM
سازندة خویشویژندoriginal brand manufacturer, OBM, own brand manufacturerواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که محصولات طراحی و تولیدشدة خود یا تولید دیگر شرکتها را تحت ویژند خویش عرضه میکند
فربدفرهنگ نامها(تلفظ: farba(o)d) (فر = شکوه و جلال + بد/-bad/ ،/-bod/ (پسوند محافظ یا مسئول)) ، نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال ؛ (به مجاز) دارای شکوه و جلال .
باربدفرهنگ نامها(تلفظ: bārba(o)d) [(بار = رخصت ، اجازه + بد/ badـ/ و/ bodـ/ (پسوند محافظ یا مسئول)] ، خداوندِ بار (بارگاه)، پردهدار ؛ (در اعلام) نوازنده و موسیقی دان معروف درب
آن مردان و زنان خوب هستند.گویش اصفهانی تکیه ای: nun mardunâ-vo ǰenunâ xub-ande (/ xaš-ande). طاری: in merdhâ-vo žinhâ xub-and. طامه ای: nun merdun-o ǰenun xab-an(d). طرقی: un merdhâ-vo ǰunhâ xub-and.