جوشکاری باریکهالکترونی بیخلأnon-vacuum electron beam welding, EBW-NVواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری باریکهالکترونی که در فشار جوّ انجام میشود
درةالبیضاءلغتنامه دهخدادرةالبیضاء. [ دُرْ رَ تُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) مروارید سپید. گوهر سپید. || در اصطلاح تصوف عقل اول . (تعریفات جرجانی ). و رجوع به دره ٔ بیضاء شود.
جدرةلغتنامه دهخداجدرة. [ ] (اِخ ) نام موضعی است در غربی جبل که دارای معادنی است . رجوع به الجماهر ص 271 شود.
درجةدیکشنری عربی به فارسیزينه , درجه , رتبه , پايه , ديپلم يا درجه تحصيل , نمره , درجه بندي کردن , نمره دادن , پله , نردبان , پله کان , مرتبه
جدرةلغتنامه دهخداجدرة. [ ج َ دَ رَ ] (ع اِ) گره گوشت از خلقت باشد یا از زدن یا از زخم . (آنندراج ). یکی جَدَر. (منتهی الارب ). رجوع به جدر شود.
جدرةلغتنامه دهخداجدرة. [ ج َ دَ رَ ] (اِخ ) قبیله ای است از بنی ازد: سموا به لانهم بنو اجدارالکعبة و حجرها. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). حیی است از ازد و آنان بنوعامربن عمروبن