جوشکاری باریکهالکترونی بیخلأnon-vacuum electron beam welding, EBW-NVواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری باریکهالکترونی که در فشار جوّ انجام میشود
درولغتنامه دهخدادرو. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار واقع در هشت هزارگزی خاور دشتیاری و 6 هزارگزی جنوب راه مالرو دشتیاری به باهوکلات ، با
درولغتنامه دهخدادرو. [ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع در 27 هزارگزی شمال خاوری هشتچین و 21 هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به میانه ، با 127
درولغتنامه دهخدادرو. [ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گردیان بخش شاهپور شهرستان خوی واقعدر 26 هزار و پانصد گزی جنوب باختری شاهپور و 5 هزار و پانصد گزی جنوب راه ارابه رو چهریق
جدرلغتنامه دهخداجدر. [ ج َ ] (اِ) شترماده ٔ چهارساله راگویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتر چهارساله . (فرهنگ اسدی نخجوانی ) : چگونه جدری جدری کجا ز پستانش هنوز هیچ ل
جدرلغتنامه دهخداجدر. [ ج َ ] (اِخ ) ذو جدر؛ چراگاهی است بر شش میل از مدینه در ناحیه ٔ قبا. آن ناحیه مخصوص شتران حضرت رسول (ص ) بود که مورد هجوم و غارت شد. (مراصد الاطلاع ).
جدرلغتنامه دهخداجدر. [ ج َ دَ ] (اِخ ) دهی است میان حمص و سلمیه که خمر جدری بدان منسوب است . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ) : کأننی شارب یوم استبد بهم من قَرقَف ضمنتها حمص
جدرلغتنامه دهخداجدر. [ ج َ دَ ] (ع اِ) گره گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گره گوشت ، خواه خلقی باشد یا از زدن یا از زخم . (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). جَدره و جُدره یکی ا