دمدارلغتنامه دهخدادمدار. [ دَ] (نف مرکب ) دارای دم . دم کرده . آمیخته به بخار و دم . گازدار: چاه دم دار؛ چاه که دارای گاز است . (یادداشت مؤلف ). || باارتجاعیت . (ناظم الاطباء).
دمدارلغتنامه دهخدادمدار. [ دُ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ دم . هر حیوانی که دارای دم باشد مانند اسب و استر. (ناظم الاطباء). || دنباله دار. دارای دنبال .- ستاره ٔ دم دار ؛ ذوذنب . (ناظم