داغوللغتنامه دهخداداغول . (ص ) عیار و مکار و حرامزاده . (برهان ). آب زیر کاه . دغول . (برهان ). ناپاک . خشوک . (آنندراج ). جامغول . (جهانگیری ). محیل . سند. (آنندراج ). تبند. (بر
داغ لنگرanchor markواژههای مصوب فرهنگستاننشانهای که بر روی لنگر حک میشود و نشانگر شمارۀ مشخصۀ لنگر و نام مؤسسۀ تاییدکنندۀ آن است
بینگول داغلغتنامه دهخدابینگول داغ . [ گُل ْ ] (اِخ ) بنگول داغ . کوه هزاربرکه . رشته ٔ کوه ارمنستان ، در شرق ترکیه ٔ آسیاو شمال غربی دریاچه ٔ وان ، بلندترین قلعه اش دمیرقلعه (بمعنی قل