گداباشیلغتنامه دهخداگداباشی .[ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) سرگدا. رئیس گدایان . شغلی بود در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه برای ریاست گدایان .
دابلغتنامه دهخداداب . (ع اِ) کروفر. (از شرفنامه ٔ منیری ). دارات . شأن و شوکت و خودنمائی . (برهان ) : گر ببینی آنهمه دارات و داب و داروگیرکه به امر شاه و رسم باستان آورده اند.