لولۀ بینیمعدیnasogastric tube, NG-tubeواژههای مصوب فرهنگستانلولهای که با گذشتن از بینی و حنجره و حلق و مری به معده میرسد
دلوحلغتنامه دهخدادلوح . [ دَ] (ع ص ) بسیارآب . گویند: سحاب دلوح ؛ یعنی ابر بسیارآب . ج ، دُلُح . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دلوحلغتنامه دهخدادلوح . [ دُ ] (ع مص ) راه رفتن به کوتاه گام با بار گران بر پشت . (از منتهی الارب ). گران بار رفتن . (المصادر زوزنی ). زیر بار گران رفتن . (تاج المصادر بیهقی ).
دلوحسنلغتنامه دهخدادلوحسن . [ دَ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. واقع در 47هزارگزی باختر سراسکند و 12هزارگزی خطآهن میانه مراغه ، با 420 تن سک
دلوحسن آبادلغتنامه دهخدادلوحسن آباد. [ دَ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوندپور، بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقع در 5هزارگزی شمال خاوری شاه آباد و 1هزارگزی جنوب حسن آباد کنار را