دیسمةلغتنامه دهخدادیسمة. [ دَ س َ م َ ] (ع اِ) ذرة. (تاج العروس ) (ناظم الاطباء). || مورچه . (ناظم الاطباء). دسمة. (منتهی الارب ).
دیسملغتنامه دهخدادیسم . [ دَ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم کردی ملقب به ابوسالم . مادرش دختر یکی از رؤسای قبائل کرد آذربایجان و پدرش از اصحاب هارون الشاری حاکم آذربایجان بود. چون ها
دیسملغتنامه دهخدادیسم . [ دَ س َ ] (اِخ ) نام ابوالفتح محمدبن المنیر لغوی صاحب قطرب . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ).
دیسملغتنامه دهخدادیسم . [ دَ س َ ] (ع اِ) روباه . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ). || بچه ٔ روباه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بچه ٔ روباه از ماده سگ . || بچه ٔ گرگ از ما