دوبشکلغتنامه دهخدادوبشک . [ دَ / دُو ب ِ ش َ ] (ص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) در تداول عوام ، دودل و مردد و با شدن و بودن و کردن صرف می شود: دوبشک شدن . مردد شدن . (یادداشت مؤلف ).
استسلام مقيّد بشروطدیکشنری عربی به فارسیتوافق مشروط , تسليم شدن مشروط , صلح مشروط , سازش مشروط , صلح مقيد
جوّدوستatmophileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی عناصری که بیش از همه در جوّ زمین وجود دارند، مانند H, C, N, O, I و گازهای نادر