دورریز سوختنیcombustible refuseواژههای مصوب فرهنگستانهر پسماند جامد حاوی کربن آزاد یا ترکیبی که قابل سوختن باشد
درریزلغتنامه دهخدادرریز. [ دُ ] (نف مرکب ) درریزنده . ریزنده ٔ در. || اشکبار. || فصیح . (ناظم الاطباء). و رجوع به در ریختن شود.
جوّدوستatmophileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی عناصری که بیش از همه در جوّ زمین وجود دارند، مانند H, C, N, O, I و گازهای نادر