دوزینهلغتنامه دهخدادوزینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) دوژنه . نیش زنبور عسل و اندام پشه . (ناظم الاطباء). دوزنه . رجوع به دوزنه و دوژینه شود.
مدل دوگزینهایbinary choice modelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مدل تقاضا برای تولید سفر و انتخاب طرز سفر، مبتنی بر این فرض که سفرکنندگان یکی از دو گزینۀ ممکن را انتخاب میکنند
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می ستردواژهنامه آزادکودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می س
جوّدوستatmophileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی عناصری که بیش از همه در جوّ زمین وجود دارند، مانند H, C, N, O, I و گازهای نادر