پرندوارلغتنامه دهخداپرندوار. [ پ َ رَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) شب روز گذشته باشد که پریشب است و آنرا بعربی بارحةالاولی خوانند. پَرندوش . (برهان ). پریشب . (رشیدی ). و رجوع به پرندوش ش
پروندة ارزش موجودیinventory valuation fileواژههای مصوب فرهنگستانپروندهای که پودمان موجودی (inventory module) سامانة خودکار مهمانخانه ایجاد میکند و شامل دادههای مربوط به قیمت کالاهای فروختهشده و/یا هزینة جانشینی اقلامی اس
پرندولغتنامه دهخداپرندو. [ پ َ رَ ] (ق مرکب ) شعوری گوید(ج 1 ص 245): ترخیم لفظ پرندوش است بمعنی پریشب .