ریزکالبدشناسیmicroanatomy, microscopic anatomy/ microscopical anatomy, minute anatomyواژههای مصوب فرهنگستان← بافتشناسی
minuteدیکشنری انگلیسی به فارسیدقیقه، لحظه، یادداشت، پیش نویس، دم، مسوده، ان، گزارش وقایع، صورت جلسه نوشتن، پیش نویس کردن، جزئي، ریز، بسیار خرد، کوچک
minuteدیکشنری انگلیسی به فارسیدقیقه، لحظه، یادداشت، پیش نویس، دم، مسوده، ان، گزارش وقایع، صورت جلسه نوشتن، پیش نویس کردن، جزئي، ریز، بسیار خرد، کوچک
minuteدیکشنری انگلیسی به فارسیدقیقه، لحظه، یادداشت، پیش نویس، دم، مسوده، ان، گزارش وقایع، صورت جلسه نوشتن، پیش نویس کردن، جزئي، ریز، بسیار خرد، کوچک