پاتویهلغتنامه دهخداپاتویه . [ توی ی ِ ] (اِخ ) لوئی . یکی از آباء یسوعی و متکلم فرانسوی متولد در دیژن ، که در آثار ولتر مورد طعن و طنز است .
دیان دو پواتیهلغتنامه دهخدادیان دو پواتیه . [ دُ ی ِ ] (اِخ ) (از 1499 - 1566 م .) معشوقه ٔ هانری دوم شاه فرانسه که تاآخر عمر هانری در وی نفوذ و با کاترین دومدیسی ملکه ٔ فرانسه روابط دوست
پاتلغتنامه دهخداپات . (اِ) اورنگ . سریر. تخت . (جهانگیری ) (رشیدی ) (برهان ). || نوعی از زیان و باختن در شطرنج از قبیل لات و مات . نماندن بهره برای حریف شطرنج و بازنده شدن او.
پاتولغتنامه دهخداپاتو. (اِ) خانه ٔ عطارد و آن برج جوزا و سنبله است . || خانه ٔ بهرام (مریخ ) وآن برج حمل و عقرب باشد. (برهان قاطع) : گر تیر فلک عرض دهد منصب کلکش بی آب شود خنجر