memoryواژهنامه آزادویر. زبانزدِ تَشنیکی (فنی). این واژۀ کهن پارسی را فردوسی هم در شاهنامه آورده است.
ردیادmemory trace, traceواژههای مصوب فرهنگستانساختی (construct) فرضی از خاطرات یا رخدادهای عصبشناختی مربوط به آن که تصور میشود در مغز وجود دارد
memoryواژهنامه آزادویر. زبانزدِ تَشنیکی (فنی). این واژۀ کهن پارسی را فردوسی هم در شاهنامه آورده است.