پیرسوارانلغتنامه دهخداپیرسواران . [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سامن شهرستان ملایر واقع در 21هزارگزی جنوب ملایر و 10هزارگزی خاورشوسه ٔ ملایر به بروجرد. کوهستانی ، معتدل مالاریائی ، دا
پیرسلغتنامه دهخداپیرس . [ رِ ] (اِخ ) بندر معروف آتن بود که در آن چهارصد کشتی توقف میتوانست کرد. امروز پیرس بشهر جدیدی مبدل شده و دارای 21000 تن سکنه است . (ترجمه ٔ تمدن قدیم فو
پیرسگلغتنامه دهخداپیرسگ . [ رِ س َ گ گ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دشنامی پیران را. || پیرْسگ ؛ سگ سالخورده .
پیرس کافلغتنامه دهخداپیرس کاف . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی که بوسیله ٔ نیروی بخار حرکت کند. نام اولی کشتی بخار.