پیرنجلغتنامه دهخداپیرنج . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 18هزارگزی شمال بیرجند. سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . دامنه ، معتدل . دارای
پیرنوکلغتنامه دهخداپیرنوک . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 27هزارگزی باختر دشتیاری ، کنار راه مالرو دشتیاری به قصرقند، دارای 5 خانوار. (
پیرنلغتنامه دهخداپیرن . [ رِ ] (اِخ ) هانری مورخ بلژیکی (1862 - 1935 م .). متخصص در تاریخ قرون وسطی و تاریخ اقتصادی .
پیرنلغتنامه دهخداپیرن . [ رُ ] (اِخ ) حکیم یونانی که پیشوای شکاکین بشمار آید (قرن چهارم قَ . م . ). رجوع به پیرهُن و رجوع به روانشناسی تربیتی سیاسی ص 467 شود.
پیرنگواژهنامه آزادپيرنگ از دو واژة پي (پايه، بنياد) و رنگ (طرح، نقش) ترکيب شده که بنياد طرح معني ميشود. پيرنگ اصولاً از نقاشي وارد ادبيات شده و طرحي است که نقاش برکاغذ ميکشد و