پیانلغتنامه دهخداپیان . (روسی ، ص ) مست . سکران . مست ِمست . طافح . لول . مست لایعقل . که سر از پای نشناسد.
پیانلغتنامه دهخداپیان . [ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سوسن بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. واقع در 18 هزارگزی شمال ایزه . کوهستانی ، گرمسیر، دارای 180 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آ
پیانولغتنامه دهخداپیانو. [ ن ُ ] (ایتالیائی ، اِ) نام یکی از آلات موسیقی . نام دستگاهی که بدان نوازند. از ذوات الاوتار است و اوتار آن فلزی است .