دُشپروردگی ماهیچهmuscular dystrophy, MD 1واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهبیماریهای وراثتی که در آنها توان و حجم ماهیچههای بدن بهتدریج کاهش مییابد
رفتار چندحوزهایmulti-domain behavior, MD behaviorواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیاتی در دانههای چندحوزهای مانند وادارندگی اندک و واپاشی مغناطش با زمان
پیوندپذیرلغتنامه دهخداپیوندپذیر. [ پ َ / پ ِ وَ پ َ ] (نف مرکب ) خورای پیوند. درخور و لایق پیوند. که قابلیت پیوند دارد. که پیوند قبول تواند کرد.
پیلغتنامه دهخداپی . [ پ َ /پ ِ ] (اِ) عصب . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). (غالباً با رگ استعمال شود). رشته مانندی سخت که در بدن آدمی و حیوان برای آسانی حرکت اعضاء خلق شده است . چیزی
پیلغتنامه دهخداپی . (اِ) مخفف پیه . (صحاح الفرس ). مخفف پیه که در چراغ سوزند وشمع نیز سازند. (برهان ). شحم . په . وزد : سوس پرورده پی بگداخته خوب درمانی زنان راساخته . رودکی .
پیلغتنامه دهخداپی . (اِ) نام حرف «پ » یعنی باء فارسی بسه نقطه ٔ تحتانی و آن از حروف مخصوصه ٔ فارسی است و در تعریب و غیر تعریب به فاء بدل شود، چون پیل و فیل ؛ و ببای موحده چون