maximumدیکشنری انگلیسی به فارسیبیشترین، بیشینه، حد اکثر، ماکسیمم، منتها درجه، بزرگترین و بالاترین رقم، منتهی درجه، بالاترین، بزرگترین، بیشین
بیشینهmaximumواژههای مصوب فرهنگستانبزرگترین مقدار در مجموعهای از مقادیر، در صورت وجود متـ . ماکسیمم * مصوب فرهنگستان اول
اثبات بیشتراواmaximum disclosure proofواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش اثبات در رمزنگاری که در آن اثباتکننده دارای اطلاعات وارسیپذیر است و برای متقاعد ساختن وارسیکننده به این واقعیت، اطلاعات را در اختیار او قرار میدهد،